جدول جو
جدول جو

معنی شیوه باز - جستجوی لغت در جدول جو

شیوه باز
(اَ دَ خوا / خا)
معشوق و یا معشوقۀ با ناز و کرشمه. که دانا باشد به همه فن های عشقی و بکار برد آنها را. (ناظم الاطباء) ، مکار. حیله گر. نیرنگساز. محیل. خادع. بامبول باز. (یادداشت مؤلف) ، عاشق و شیدایی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکوه ناز
تصویر شکوه ناز
(دخترانه)
آنکه دارای شکوه و زیبایی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیشه باز
تصویر شیشه باز
حیله گر، مکار، حقه باز، شعبده باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیوه باف
تصویر گیوه باف
کسی که رویۀ گیوه می بافد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیزه باز
تصویر نیزه باز
آنکه با نیزه جنگ می کند و در نیزه زدن ماهر است، کنایه از آنکه با پررویی و نیرنگ بازی چیزی از کسی بگیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیده باز
تصویر دیده باز
کسی که چشم هایش باز است و می بیند، کنایه از نظرباز، چشم چران
فرهنگ فارسی عمید
(شی وَ / وِ)
صفت شیوه باز، حیله. مکر. خدعه. نیرنگ. بامبول بازی. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیوه باز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیزه باز
تصویر نیزه باز
کسی که با نیزه جنگ کند: (بدرگاه سپهسالار مشرق سوار نیزه باز خنگجر اوژن) (منوچهری. د. چا. 59: 1)، گدای تر دست: آنکه با پر رویی از مردم چیز ستاند تیغ زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه باز
تصویر شیشه باز
حقه باز، شعبده باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیده باز
تصویر دیده باز
کسیکه چشمهایش باز است و می بیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیله باز
تصویر حیله باز
چاره گر مکار فریبنده محیل. فریبکار
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که قسمت برابر سینه پوشنده گشاده باشد، ابلق یا سینه بازانگیخته. سینه بر آمده و بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه ساز
تصویر شیشه ساز
کسی که شیشه درست میکند شیشه گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه بازی
تصویر شیشه بازی
حیله گری، شعبده بازی با گوی و ساغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوه باف
تصویر گیوه باف
کسی که گیوه سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
آنچه که اندکی باز باشد: نیمه مفتوح: (چشمانش خواب آلود و نیمه باز بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه باز
تصویر سینه باز
جامه ای که قسمت بر ابر سینه پوشنده گشاده باشد، دو رنگ، ابلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیشه باز
تصویر شیشه باز
محیل، حیله گر، دغاباز، آن که با گوی و ساغر شعبده بازی کند، آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
Ajar
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
entrouvert
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
entreabierto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
uchylony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
приоткрытый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
трохи відкритий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
op een kier
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
angelehnt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
entreaberto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
socchiuso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
आंशिक रूप से खुला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
আংশিক খোলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
aralıklı açık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
약간 열린
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
nusu wazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
半开的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
少し開いた
دیکشنری فارسی به ژاپنی